معنی از فلاسفه ایرانی
حل جدول
ابوسعید
از فلاسفه ایرانی
ابوسعید
فلاسفه
حکیمان
از فلاسفه مشهور ایرانی
ملاصدرا
میرداماد
سرزمین فلاسفه
یونان
پایتخت فلاسفه
آتن
شهر فلاسفه
آتن
کشور فلاسفه
یونان
از فلاسفه
کارل لایل
از فلاسفه یونانی
اپیکور
فرهنگ معین
(فَ س فِ) [ع. فلاسفه] (اِ.) جِ فیلسوف.
لغت نامه دهخدا
فلاسفه. [ف َ س ِ ف َ / ف ِ] (از ع، اِ) ج ِ فیلسوف. حکیمان. (فرهنگ فارسی معین). این جمع فلسفی است که به معنی حکیم باشد. (غیاث): از حال بزرگان رأی، و مشاهیر شهر و فلاسفه میپرسید. (کلیله و دمنه). || اسم مرکبی است از معاجین کبار که مادهالحیاه نامند. (فهرست مخزن الادویه).
فرهنگ عمید
فیلسوف
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع فیلسوف حکیمان. فیلسوف، حکیمان
معادل ابجد
536